جدول جو
جدول جو

معنی مستظهر شدن - جستجوی لغت در جدول جو

مستظهر شدن
دل گرم شدن، پشت گرم شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مستبشر شدن
تصویر مستبشر شدن
مژده یافتن دلخوش گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مستقر شدن
تصویر مستقر شدن
مانتین مانیدن جای گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
پشت گرم کردن، دل گرم کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
آگاه شدن، اطلاع یافتن، باخبر شدن، مطلع شدن، واقف شدن
متضاد: غافل شدن، بی خبرماندن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
استقرار یافتن، قرار گرفتن، جایگزین شدن، ساکن شدن، جا گرفتن، پابرجا شدن، قرارگرفتن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
پرآوازه شدن، شهره شدن، مشهور شدن، نامورگشتن، نامدار شدن، معروف شدن، به شهرت رسیدن، بنام شدن
متضاد: گمنام شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
صبر کردن، انتظار کشیدن، منتظر ماندن، چشم به راه بودن
فرهنگ واژه مترادف متضاد